نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

 

دنبال بهانه میگردی؟!

چیه؟ دیر میای حرف نمیزنی !

 چی شده؟ چی کمه ؟

همیشه بعد از یک روز خوب و دوست داشتنی باید منتظر یک هفته ابر و بارون و دلتنگی باشم.

لعنت به اونی که  اون یکیو هیچوقت باور نکرد.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 5 اردیبهشت 1386 ساعت 09:58 ق.ظ

بعضی موقع ها که فکر میکنم میبینم آرشیو خیلی چیز مهمی هستش.آدم وقتی آرشیو زیر و رو میکنه خیلی مسائل واسش روشن میشه. مخصوصآ که دقیقآ میشه فهمید کی و کٍی و چی.؟ ولی حیف چراشو نمیشه فهمید !!
مَثَلِ ((پایان شب سیه سپید است)) بعضی موقع ها فکر میکنم خیلی هم درست نیست. شبی که واسم بی ستاره هست روزش مطمئنم آفتابی نمی تونه باشه.
ساعت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد