نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

 به خدا که نامردی !

برای چی اینهمه صبر کردی اینهمه صبوری کری که حالیم کنی دوستم داری؟

چرا؟

چرا منتظر موندی وقت گذاشتی رفتی اومدی ذره شدی ماده انرژی از تو  لایه های هوا از دیوار از همه جا رد شدی که بهبم بگی هستم؟

چرا؟

برای چی صدا میکنی ؟ برای چی حرف میزنی ؟ برای چی ....

چرا میزنی چرا میزنی چرا؟

 

نظرات 2 + ارسال نظر
امیر 20 اردیبهشت 1386 ساعت 03:20 ق.ظ http://diamound.co.sr

سلام
من که نفهمیدم با کی بودی
اصلا قضیه چی بود. من کیم اینجا کجاست
موفق باشی
بیا پیشه ما

[ بدون نام ] 21 اردیبهشت 1386 ساعت 12:58 ق.ظ

می دانم .و به نامردی خویش واقفم.نیازی به قسم خوردن نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد