نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

عجیب نیست نوشتنم؟

قول و قرارم با خودم!

من و این صفحه متروک

عجیب نیست برایت!؟

نمی بینی دلم تنگه؟

نظرات 2 + ارسال نظر
. 15 آبان 1386 ساعت 03:40 ق.ظ

در باورم نگنجد باز آمدی به خانه
با رفتنت تو ویران نمودی آشیانه
شمیم یاس آمد ز رجعتی دوباره
اما هزار افسوس دل گشته پاره پاره
عهدی که بسته بودی گفتی شکستنی نیست
غافل ز صیدی که امید رستنی نیست
تطهیر خانه دادی بعد از سکوت سنگین
دادا غبار این دل دیگر زدودنی نیست
ساده خراباتی همدم راز من بود
مونس تنهایی ُ خاطره ساز من بود
متروکه جا گذاشتی سرای سادگی را
........................... من بود

hhz 17 آبان 1386 ساعت 06:06 ب.ظ http://hhz.blogsky.com

هم واسه همین دل تنگی مگه نمی نویسی؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد