نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

شکیلا

 

اسب نفس بریده را  

طاقت تازیانه نیست 

طاقت 

       تازیانه  

             نیست! 

 

 

 

پ.ن: چاره ای نیست باید به پیله عادت کرد

نظرات 2 + ارسال نظر
ربیا 25 بهمن 1388 ساعت 11:14 ب.ظ http://www.rebia.blogsky.com

به نام سلام

همچون سادگی منشور که پیچیدگی رنگها را برایم اشکار کرد...

ساده بود اما پر طرح؛ مثل فریاد سکوت.

تا سلام ... والسلام

در این دیار خسته کش دیگر بریده نفسم هر چه تلاش می کنم به ارامش نمی رسم به ارامش نمیرسم

شکیلا ارامشه جان منه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد