نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

یک روز صبور

یک روز باید بگم از صمیم قلب برای اینکه این همه اذیتت کردم متاسفم.
یک روز باید بگم که برای همه خوبیهات ممنونم.
برای همه صبوری هات . همه چیز.
فکر نمیکنم ساده باشه ولی باید بگم  از اینکه نتوانستم  همراه خوبی باشم متاسفم.
ولی تو همیشه بودی چه پشت درهای انتظار ، چه پشت ابرهای مه گرفته چشمات ، چه پشت نگاههای نگرانت که منو به مسلخ عشق میسپرد ،تو بودی و من نمیدونستم چه طوری میشه زنگSMS را خاموش کرد .
قرار بود دیگه نگم ولی وقتی مرور میکنم از خودم می پرسم تو با این همه ادعا چطور نفهمیدی حسشو ؟!
نفهمیدی این حلقه های دودو که بی وقفه میره تو هوا ...نفهمیدی این دستهای محکمو که بالای فرمون حایل سر پر شوری میشه ...
نفهمیدم آیا واقعا نفهمیدم؟