نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بنوش و من نتوانم
الان اونجوری پرم ...لبریز...نمیدونم تا کی اینجور اشباع میتونم باشم.
ولی جالبه که هر وقت من پر میشم تو خالی میشی.
تنها باش ببین از کجای ذهنت میتونی این تیکه رو حذف کنی از کجاش میتونی ببری به خودت استراحت بدی به ذهنت....
دل قوی دار