نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

باید باشی 

این روزها که میلرزم  

زانوهایم سست میشود . 

باش که قوی باشم . 

باش تا بمانم برای خاطر .... 

برای خاطر همه اون روزهای خسته  

نه تورا قسم به همه آن روزهایی که من بد بودم و تو تحمل کردی. 

نگذار بشکنم . 

باش و گاهی ازم بخواه که حرف بزنم.