نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

وصل دوشین

خواب خوش وقت سحر دیدم و یادم نرود

روی تو با دیده تر دیدم و یادم نرود


پرده از رازت کشیدم

سوی خود بازت کشیدم

آنقدر نازت کشیدم

تا نشستی


روی دامانت فتادم

عقده دل را گشادم

ناگهان آمد به یادم

رنجِ هستی


با تو میگفتم غم و درد جدایی

همچنان نی با نوای بی‌نوایی

وای از این دیر آشنایی

....


از آهنگهای مرضیه