نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

سال بعد از روزهای واپسین

دچارم و نوشتن تنها چاره کار است

روزها با شتاب و خستگی شب میشوند یه هفته آرام داشتیم که عنان کارها دست خودم بود

احساس میکردم یه بعد بزرگی از وجودم در سایه مانده و آن همان مدیریت کردن است

مدیر خوبی بودم و از کارنامه هفتگی م راضیم

یه سری لیست مهم دارم که در صدر آن معاشرت با افراد دانا ست 

دانا به معنای اینکه مطالعه داشته باشند چهار تا چیز به درد بخور بیشتر از من بدانند و به من کمک کنند

زبان، دوباره افتاده ام در ورطه زبان آموزی و با اشتیاق کلمات و قواعد فرانسه را میبلعم

نامه آمد که دور بعدی کلاسها از هفته آینده آغاز میشود خوشحالم و کمی دلشوره دارم