نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

 

یک روزی می گم بهت  

که جرم باد برهم زدن بافه های رویا نبود.

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1 اردیبهشت 1388 ساعت 10:49 ق.ظ http://no-1.blogsky.com

تو رو خدا اینقدر پیچیده ننویسین! فکر من باشین که هی میرم تو وبلاگ دوستان، هر چی می خونم کمتر می فهمم، آخرشم با خودم فکر می کنم که لابد من خنگم! بعدشم افسردگی می گیرم! بعدشم 2 حالت بیشتر نداره: یا مهتاد میشم یا خودکشی می کنم!!!

حالا ایندفه مهتاد نشو !

داش آکل 13 آذر 1388 ساعت 12:01 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

این رو هم زیاد دوست دارم! فکر کنم مال صالحی باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد