نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

نوشتن در تاریکی

پشت این پنجره ،یک نامعلوم ،نگران من و توست

میگم میری ولی زودتر از موعد بر میگردی  

میگه هر چه برنامه بهمون دادن همونه! 

میگم انقدر نگو این دفعه آخره که میرم چون بازم میری 

میگه آره  ولی سال دیگه ! 

 

میگه دارم بر میگردم چند روز هستم بازم باید برم ! 

گور بابای برنامه ... 

راستشو بگو تو به اختاپوسه درس دادی؟

نظرات 1 + ارسال نظر
. 19 تیر 1389 ساعت 02:41 ق.ظ

باز رفتن بی بهانه( بی برنامه) .......

کودکی گم کرده خانه

سخته که آدم نه رفتنش دست خودش باشه نه برگشتنش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد